جدول جو
جدول جو

معنی کچه بازی - جستجوی لغت در جدول جو

کچه بازی
(کَ چَ / چِ)
عمل کچه باز. آن است که جمعی ازحریفان دو جانب نشینند، حریف از یک جانب پنهان از حریفان مقابل، کچه در دست پنهان کند و همه رفیقانش مشت بسته پیش یکی از حریفان مقابل آیند اگر کسی را پوچ گوید و کچه در مشتش باشد او برده باشد والاّ حریفان طرف ثانی و چون کچه از مشت کسی بر آید گویند کچه گل کرد و کچه رو کرد و نیز گویند کچه را در توده خاکی پنهان کنند و به ضابطه ای که مقرر دارند با هم گرو بندند و بازند کسی که بازی را برد گویند کچه اش گل کرد. (از آنندراج). نوعی از بازی که شبها با انگشتر بی نگین بازی کنند. (ناظم الاطباء). رجوع به کجه بازی شود
لغت نامه دهخدا
کچه بازی
انگشتر بازی
تصویری از کچه بازی
تصویر کچه بازی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حقه بازی
تصویر حقه بازی
فریب کاری، شعبده بازی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طره بازی
تصویر طره بازی
ترنابازی، نوعی بازی دسته جمعی که با انداختن قاب به وسیلۀ بازیکنان، شاه، وزیر، جلاد و دزد را مشخص می کنند و جلاد به دستور شاه و با مشورت وزیر، بازیکن نقش دزد را معمولاً با ترنا مجازات می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوچه باغی
تصویر کوچه باغی
کوچه باغ، کنایه از ویژگی هر نوع آواز جاهل مآبانه، در موسیقی گوشه ای در آواز دشتی از متعلقات دستگاه شور
فرهنگ فارسی عمید
(بَ چَ / چِ / بَ چَ / چِ / بَچْ چَ / چِ)
بازی بچه گانه. کارهای کودکانه. بچگی کردن.
لغت نامه دهخدا
(کَ جَ / جِ)
بازیی است که امروز انگشتربازی نامند. (حاشیۀ دیوان رودکی چ مرحوم سعید نفیسی ص 1045). رجوع به کجه و کجه باز شود
لغت نامه دهخدا
کچه بازنده. که کچه بازد. که کچه بازی کند:
به راست بازی آن بی غلطزن کچه باز
که جفت داد به پنج و سپرد طاق به چار.
ظهوری (از آنندراج).
رجوع به کچه و رجوع به کچه بازی و رجوع به کجه باز شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قره بازی
تصویر قره بازی
ترکی سیاسرمه ازگیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از هنر های دستی است و آن نوعی ماسک سازیست. مواد اولیه آن از کاغذ است. در این رشته قالب را از گل تهیه میکنند و روی گل چند کاغذ می چسبانند بعد سریشم و کاغذ را بهم الصاف میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کچلک بازی
تصویر کچلک بازی
الم شنگه راه انداختن داد و فریاد بیجا کردن: (کچلک بازی در نیار،)
فرهنگ لغت هوشیار
بازی با کاسه و آن چنین است که دو سه کاسه چینی را پر آب کنند و کاسه بازان واژگون شده کاسه ها بر پشت گذارند و بتحریک سرین آن را جنبانند و بدوش خود رسانند در حالی که قطره ای آب از آن آن نریزد: (کاسه لاله اگر بشکست بر جای خود است ز انکه جای کاسه بازی مغز سنگ خاره نیست) (کمال الدین)، بیرون آوردن ظرفها از زیر خرقه برای تفریح تماشا گران، مکاری حیله گری
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به کوچه باغ. یا آواز کوچه باغی. آوازی که داش مشدیها و جاهلها خوانند و آن یکی از گوشه های دستگاه شور است
فرهنگ لغت هوشیار
تازیانه بازی کرباس را تازیانه وار تاب داده بازی کنان بر هم زنند بازیی است کودکان را و آن چنان است که کرباس را مثل تازیانه تاب داده بر یکدیگر زنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کچه باز
تصویر کچه باز
آنکه کجه بازی کند: (چرخ کجه باز تا نهان ساخت کجه با نیک و بد دایره در باخت کجه. ) (رودکی) درینجا ایهام است (معنی دیگر کج باز کجرفتار و کج روش است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کجه بازی
تصویر کجه بازی
انگشتر بازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقه بازی
تصویر حقه بازی
کنبوریدن تیتالگری فریبش شعبده بازی، مکاری فریبکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بچه بازی
تصویر بچه بازی
بازی کودکانه، رفتار نامناسب و نسنجیده، آسان پنداشتن کار و جدی نگرفتن آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حقه بازی
تصویر حقه بازی
شعبده بازی، مکاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طره بازی
تصویر طره بازی
ترنا بازی، نوعی بازی که در آن پارچه ای را مثل تازیانه تابیده و با آن بازنده را می زنند
فرهنگ فارسی معین
بازی با کاسه و آن چنین است که دو سه کاسه چینی را پر آب کنند و کاسه بازان واژگون شده کاسه ها بر پشت گذارند و به تحریک سرین آن را جنبانند و به دوش خود رسانند در حالی که قطره ای آب از آن نریزد، بیرون آوردن ظرف ها از زیر
فرهنگ فارسی معین
رفتارنسنجیده، اعمال نامعقول، کار ناشایست، غلام بارگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از لبه بازی
تصویر لبه بازی
Brinksmanship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لبه بازی
تصویر لبه بازی
habileté à prendre des risques
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از لبه بازی
تصویر لبه بازی
keahlian mengambil risiko
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از لبه بازی
تصویر لبه بازی
जोखिम लेने की कला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از لبه بازی
تصویر لبه بازی
risicomanagement
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از لبه بازی
تصویر لبه بازی
abilità nel rischio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از لبه بازی
تصویر لبه بازی
Risikomanagement
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لبه بازی
تصویر لبه بازی
habilidad para arriesgar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از لبه بازی
تصویر لبه بازی
майстерність на межі
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از لبه بازی
تصویر لبه بازی
мастерство на грани
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از لبه بازی
تصویر لبه بازی
mistrzostwo w ryzykowaniu
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لبه بازی
تصویر لبه بازی
habilidade de arriscar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لبه بازی
تصویر لبه بازی
위험 관리
دیکشنری فارسی به کره ای